بزن و بکوب(بِ زَ نُبِ) ساز و آواز. بزن و بشکن. (یادداشت بخط دهخدا). و رجوع به بزن و بشکن شود ادامه... ساز و آواز. بزن و بشکن. (یادداشت بخط دهخدا). و رجوع به بزن و بشکن شود لغت نامه دهخدا
بزن و بکوب ساز و آواز و رقص در مجلس بزم: (شب در منزلمان مهمانی وبزن و بکوب بود) ادامه... ساز و آواز و رقص در مجلس بزم: (شب در منزلمان مهمانی وبزن و بکوب بود) تصویر بزن و بکوب فرهنگ لغت هوشیار
بزن و بکوب بزن بزن، دعوا، کتک کاری، مجلس رقص وپایکوبی، بزن و برقص ادامه... بزن بزن، دعوا، کتک کاری، مجلس رقص وپایکوبی، بزن و برقص فرهنگ واژه مترادف متضاد